10 آذر 1400 - رمان دونی

روز: 10 آذر 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان دختر نسبتاً بد (بهار) پارت 52

#پارت_۴۹۰ 🌓🌓 دختر نسبتا بد 🌓🌓 فتجون فهوام رو به سمتم گرفت و گفت: -بهش فکر نکن ..همچی درست میشه….بیا حرفهای خوب خوب بزنیم… چطوری میتونستم حرفهای خوب خوب بزنم وقتی زندگیم اونقدر دچار چاله چوله شده بود. وقتی قرار بود به زودی مجبورم کنن با نیما ازوواج کنم. باحالتی کلافه گفتم: -دلم میخواد فرار کنم…حیف که میدونم این بی

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 68

حیاط خوشگلی داشتن. از اون حیاط که شک نداشتم یه طراح خوش سلیقه مسئول طراحی فضای سبزش بود. اینجا خوشگل بود و دلباز اما حیاط خونه ی پدری فرهاد یه حالت مخوف ترسناک داشت. خوشگل بود ولی دلگیر.شاید چون عشق توش جریان نداشت. شاید هم چون میدونستم قسمت پشتی ساختمون خرابه های سوخته ای هست که یک شب اونجا حبس

ادامه مطلب ...

رمان دختر نسبتاً بد (بهار) پارت 51

#پارت_۴۸۴ 🌓🌓 دختر نسبتا بد🌓🌓 بغض کردم و به ناکجا اباد خیره شدیم. چرا آخه !؟ چر مامان میخواست با آینده ی من اینکارو بکنه…. چرا بخاطر یه خطا میخواست دو دستی بندارم تو چاه و سیاه بختم بکنه. منتظر بودم تا بعداز بدرقه کردن عمو وزن عمو بیاد داخل. خیلی باهاش حرف داشتم. خیلی زیاد. درو که بست واومدداخل

ادامه مطلب ...