رمان عشق تعصب پارت 102
حالا ک قصد داشت بوسه رو طلاقش بده خیلی خوشحال شده بودم ! شاید بعدا میتونست واضح بهم بگه دلیلش اینکه بوسه رو عقد کرده چی بوده اما الان مهم این بود ک میدونستم دوستش نداشته و احساسی بینشون نبوده _ بهار _ جان _ پاشو آماده شو میخوام بریم بیرون لبخندی زدم ؛ _ باشه خودش بلند شد