رز مـشــــــکـــیـ چـشـمانتــ پارت 24
از زبان اسپاکو : نوازش کردن موهاش … بوسیدن گونه هاش … حتی اگه بمیرمم نمیزارم اتفاقی برات بیوفته تیدا یادگار مارال … سال ها طول کشید تا اون طور که باید قدرت گرفتم و تونستم خواهرزادمو از چنگ بهراد و هاکان و اردلان در بیارم . وقتی بهم میگفت خاله … تیدا برام مثل بچه ای