رمان الفبای سکوت پارت 2
با اکراه ماشینش را داخل حیاط بی در و پیکر و مقابل ساختمان عمارت پارک کرد و طبق معمول بی میل از ماشین پیاده شد و به سمت ساختمان رفت. کلافه بود و هوای گرم و موهایی که بلند شده بودند بر این کلافگی بیشتر دامن میزد. اشتباه بزرگی کرده بود. باید نامی خان را باز هم منتظر میگذاشت و