15 اسفند 1400 - رمان دونی

روز: 15 اسفند 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان الفبای سکوت

رمان الفبای سکوت پارت 7

رحمان کمی در جواب داد مکث کرد انگار که داشت با خودش حساب و کتاب می‌کرد تا جواب درستی به تارخ دهد. بعد از چند ثانیه گفت: _ حدودا دو هفته بیست روز بعد از رفتن شما اومدن. تارخ اخم کرد. _ نامی خان استخدامش کرد؟ رحمان سر تکان داد. _ بله آقا اون روزی که خانم مهندس اومدن مزرعه

ادامه مطلب ...
رمان دلارای

رمان دلارای پارت 13

الپ‌ارسلان مات ماند سرش را از روی قفسه سینه برهنه دخترک بالا آورد و و ابرو بالا انداخت چشمانش خمار بود دیگر برایش فرقی نداشت دختر روی تختش باب میلش نیست متعجب کمی خیره نگاهش کرد و بعد کم کم لب هایش کش آمد از شدت حرص به خنده افتاد : _ چی؟! دلارای التماس کرد: _ لطفاً … من

ادامه مطلب ...

رمان گلاویژ پارت 13

توی تلگرام گروهی تشکیل داده بودیم که رضا و بهار هم اونجا حضور داشتن! گروه دوستانه بود و بیشترشون دوست های بهار که بامن هم در ارتباط بودن داخلش بودن! توی ماشین شیشه رو پایین کشیدم و ازخودم چندتا سلفی گرفتم و یکیشونو که ازهمشون بهترشده بود فرستادم داخل گروه و زیرش واسه خنده نوشتم: _خوشگل وخسته که میگن اینه

ادامه مطلب ...

رمان زادهٔ نور پارت 60

– جلل خالق …….. اولین باره می شنوم یکی از رانندگی می ترسه …….. تا حالا رو نکرده بودی از رانندگی منم می ترسی . و سر ماشین را به سمت پارکینگ پاساژ کج کرد و وارد پارکینگ طبقاتی پاساژ شد . میان راهرو می چرخیدند و امیرعلی دست خورشید را میان دستش گرفته بود و نگاهش را میان ویترین

ادامه مطلب ...

رمان خلسه پارت ۲۹

معراج بعد از سیزده سال، بالاخره دیدمش… مارال! عشق اول، آرزوی محال، یار ممنوعه… همانی که بوسه ی تصادفی اش بعد از گذشت سالها و تجربه ی بوسه های گوناگون هنوز هم شیرین ترین بود و از یادم نرفته بود. دختری عاصی که هرگز مال من نشد ولی نسبت به بقیه ی دخترانی که سالهای بعد خودشان را با اصرار

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 116

با عجله وسایل جلوش جمع کرد و بالای سرم ایستاد و گفت : _خوب دقیق میخوای چیکار کنی ؟؟ نگاهمو توی آیینه به صورت رنگ پریده و شلخته دوختم _نمیدونم فقط میخوام رنگ و روم بهتر بشه و تغییر کنم _اوکی فهمیدم چیکار باید بکنم فقط کافیه آروم باشی خودت رو بسپاری به من !! سری در تایید حرفش تکونی

ادامه مطلب ...