رمان الفبای سکوت پارت 19
حاضر جوابی افرا دانشجو ها را به خنده انداخت. ابروهای تارخ بالا رفتند، خندهاش گرفته بود. خندهاش بخاطر جملهای بود که افرا زیر لب با حرص زمزمه کرده بود با آن مثال عجیب و بامزهاش، اما اجازه نداد لبخندش از پشت لب هایش پیشروی کنند. حالت جدی خودش را حفظ کرد و حتی اخم هایش را هم وسعت داد. استاد