رمان رسپینا پارت ۱۵
بازی خیلی خوبی بود همشون به طور حرفه ای بلد بودن و خوش گذشت ، سه نفر دیگه بهشون ملحق شدن که عسل برگشت سمتم و گفت : _ شماهم بیاین پیش ما ، تعداد بیشتر کیف بیشتر همشون تایید کردن و چشم دوختن به من که ببینن چی میگم لبخند زدم _من که موافقم با آوا و آرام