روز: مرداد ۸, ۱۴۰۱ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان تاوان دل پارت ۱۷

  -باادب باش پسر پسر کی هستی که این همه بی ادب و‌ شری!!! ببین بااین بنده خدا چکار کردی.. قصد داشتی بکشیش پس جون توی عصبانیت باید خودت رو کنترل کنی.. درسته جوونی و قدرت و زور داری ولی حق نداری به بقیه زور بگی این کارتم به خان روستا میگم ‌‌ حتما از اشنا های خانی که این

ادامه مطلب ...
رمان آرزوی عروسک

رمان آرزوی عروسک پارت ۹۰

  اون روز مامانت به بهونه اینکه مامانم آشپزی نشونش بده اومده بودخونه ی ما! بعدها بهم گفت از مادرم شنیده بوده من دارم میرم! وقتی داشت میرفت جلوی در باخجالت بهم گفت: _خیلی مواظب خودتون باشید.. دلم ریخت.. اولین بارش بود مستقیم باخودم حرف میزد و این کارش باعث شد بیشتر ازقبل استرس بگیرم! زبونم انگار بند اومده بود..

ادامه مطلب ...