روز: مرداد ۹, ۱۴۰۱ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان تارگت

رمان تارگت پارت ۱۳۹

  نمی دونم چرا بی اختیار دلم سوخت براش.. یعنی این شعر و با منظور خاصی به دیوار اتاقش زده بود؟ یعنی این دختر.. قبل از اینکه من بخوام اصلی ترین حرکتم و روش پیاده کنم.. خنده هاش درد شده بود؟ روم و که برگردوندم.. نگاهم نشست رو تختش و لبخند شیطنت آمیزی رو لبم نشست.. تقریباً یک و نیم

ادامه مطلب ...

رمان تاوان دل پارت ۱۸

  ستاره بزور گلوش رو صاف کرد از حرف خان سر در نمی اورد.. -یعنی چی نگران هستی!!؟ خان سیگار رو توی جا سیگاری فشار داد با اخم.. دندوناش رو روی هم سایید.. -میگم اصلا نگران اونگ شدی زن!!؟ اصلا برات مهمه که دیر کرده!؟؟ ستاره اخم غلیظی کرد و با تشر جواب داد -معلومه که نگرانشم پسرمه خان.. از

ادامه مطلب ...
رمان آرزوی عروسک

رمان آرزوی عروسک پارت ۹۱

  بالب های لرزون و بغض سنگینم گفتم: _حالا که این هارو میدونی! بازم ازش دفاع میکنی و دخترت رو بهش میدی؟ _نه که نمیدم! گریه نکن.. توهم اشتباه کردی سارا! من بیشتر از کوهیار ازدست تو ناراحتم که همه ی این بی احترامی ها رو دیدی و ازما پنهون کردی! _من نمیخواستم شمارو ناراحت کنم و دوستی چندین سالتون

ادامه مطلب ...