رمان نقض قانون(خون آشام) پارت ۸
با لحنی عصبانی و جدی پرسیدم .. _ باربارا چیشده ؟ اتفاقی افتاده ؟ در حالی که هنوز نفس نفس میزد به چشمانم خیره شد …. _ اون میمیره …..میمیره…سرورم من… من .. من مطمئنم .. دیدم .. دیدم… _ چی دیدی ؟ عین آدم حرف بزن ببینم چیشده ؟ از کنار دخترک بلند شد و در حالی که به