روز: مرداد ۲۸, ۱۴۰۱ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان رسپینا پارت ۹۹

  کمی با بابا صحبت کردیم و من ذهنم بیشتر درگیر شد اما از یک چیز مطمئن بودم که رادان همون کسیه که واقعا از ته دل میخوامش من همیشه آدمی رو که برای ادامه زندگیم برای شریک زندگیم و پارتنر زندگیم میخواستم شخصیت خوب بود ، اینکه غرور زیادی نداشته باشه که اذیت کننده باشه ، آدمی نباشه که

ادامه مطلب ...

رمان تاوان دل پارت ۳۶

  فلش_بک چند روزی از اون قضیه بوسیدن می گذشت توی این چند روزه با حال بدی می رفتم و می اومدم.. حالم مثل خجالتی ها بود.. کلا خجالت می کشیدم امروز هم کلاس داشتیم اون اصلا انگار نه انگار اتفاقی افتاده به روی خودش نمی اورد..که چی شده چی نشده.. لبم رو زیر دندون فرستادم و وارد کلاس شدم

ادامه مطلب ...
رمان آرزوی عروسک

رمان آرزوی عروسک پارت ۱۰۹

  وقتی وارد خونه شدم ماشین ارسلان توی حیاط پارک شده بود و آه از نهادم بلند شد . بافکر اینکه چطوری باید خودمو از دست این خانواده نجات بدم برای چند ثانیه چشم هام سیاهی رفت… یه کم توی حیاط موندم تا خودمو آروم کنم وبعدش باقدم های محکم به راهم ادامه دادم.. من هرطور شده ازاین خونه میرم

ادامه مطلب ...