رمان رسپینا پارت 107
روی تخت نشوندمش _راحیل قشنگ توضیح بده چیشده ، اون چه حرفایی بود توی کوچه میزد ؟ _نمیدونم به هرکی که میپرستین نمیدونم ، فقط چندتا عکس فرستاده شده براش ، میخواست بکشه منو بزور فرار کردم کنارش نشستم و بغلش کردم _عکسارو نداری ؟ مکث کرد ، همین مکثش نشون میداد داره _دارم گوشیش که توی دستش بود