چرخیدم و اینبار رو به سوی در کردم. وقاحت مگه میتونه در این حد باشه !؟ چطور میتونستن ازمن بخوان جولو و پلاسمو جمع کنم و از این اتاق برم بیرون؟ اصلا چطور روشون میشد همچین چیزی ازم بخوان؟ پس نظر و خواسته و میل من چی میشد این وسط….؟! چند بار دیگه هم به در زدن. اینبار تعلل