رمان آرزوی عروسک پارت 134
به سختی وبا کمک قرص ودارو خوابید.. اما من تاصبح بالای سر آرش بیداربودم و حتی برای یک ثانیه هم نخوابیدم و پلک روی هم نذاشتم.. نصف شب دوباره تب کرد وباکمک دستمال خیس وآب سرد تبش رو کنترل کردم اما همش میترسیدم چیزیش بشه.. تا قبل ازاین، همیشه فکرمیکردم سارگل بد مریض آدم دنیاست وهر وقت مریض میشد