15 مهر 1401 - رمان دونی

روز: 15 مهر 1401 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

“خدمتکار عمارت درد” پارت 12

    “کوروش”   + از کی تا حالا قهرمان شدی؟! مگه داری لباس میخری؟!   فرهاد: خودت داری میگی اسیره منم این اسیرو میخوام ازت بخرم   من نمیدونم این فرهاد چه گیری به مارال داده   + فروشی نیست آقای قهرمان   فرهاد: پنجاه درصد از سهام  شرکتو به اسمت میزنم   جا خوردم این داره چیکار میکنه

ادامه مطلب ...

رمان نقض قانون(خون آشام)پارت ۴۵

    «راوی»   چند ساعتی از رفتن هکتور گذشته بود و کاترین با وجود دلگرمی هایی که برادرش به او میداد سعی داشت خودش رو آروم کنه …   _ببین من مطمئنم که بابا حالش خوبه ، بعدم اون چطوری میتونه دختر ته تغاریشو ول کن بره ؟ اصلا نگران نباش خب ؟ بابا فقط یکم شلوغش کرد تو

ادامه مطلب ...

“خدمتکار عمارت درد”پارت11

    کوروش:فرهاد رزا رو برسون خونه   رزا: من جایی نمیرم… اینجا چه خبره؟! اصن مارال چه ربطی به تو داره   کوروش محکم به موهامو چنگ زد   کوروش: میخوای بدونی چه خبره؟!   دیگه تحمل دردو نداشتم دستم دیگه مطمئن بودم شکسته…   + توروخدا کوروش توروخدا ولم کن موهام …آخ درد داره   التماس کردم موهامو

ادامه مطلب ...