چون عاشقت شدم پارت۲
باز هم کابوس، حتی تو خواب هم دست از سرم بر نمیداشتند. داشتم دیوونه میشدم. تو این یک سال کارم شده بود فکر کردن به گذشته و گریه. اون خاطرات لعنتی هم شده بود کابوس شب هام. خسته تر از همیشه از داخل تختم بیرون اومدم و به داخل سرویس بهداشتی رفتم. بعد از انجام کارم بدون اینکه به آینه