رمان بوسه بر گیسوی یار پارت 147
سوره که به سمتم می آید، سریع رو بهش میگویم: -پیاماش به درد خوندن نمیخوره… نیا! چشم باریک میکند و میگوید: -تو تهران، با این همسایه، دقیقا چه غلطایی میکنی حورا؟!! لب میفشارم… فقط یکی دوبار بوسِ زوری و صوری… آن وقت آش نخورده و دهان سوخته! -فقط دعوا میکنیم! ابروانش را بالا