18 آذر 1401 - رمان دونی

روز: 18 آذر 1401 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق با چاشنی خطر

رمان عشق با چاشنی خطر پارت 80

    وارد خونه شدیم و آراد ماشین رو پارک کرد و پیاده شدیم حالا که بین درخت هام میبینم که چقدر دلم برای اینجا تنگ شده. چشمامو بستم و یه نفس عمیق کشیدم. چشمامو که باز کردم دیدم آقاجون از خونه خودش بیرون اومد و داره میره سمت خونه ما یعنی اونم امروز هست؟ آخه چرا؟ با آراد و

ادامه مطلب ...
رمان دختر نسبتاً بد فصل دوم

رمان دختر نسبتاً بد فصل دوم پارت 19

        از خونه دور شده بودم اما نه خیلی.سرم رو گذاشته بودم رو فرمون و بیصدا اشک می ریختم. آخه باید کجا میرفتم !؟ باید به کی پناه میبردم !؟ خونه زندگیم…شغلم…آرامش و آسایشم…همچی بر باد رفت! خدایا چرا !؟ چرا من هنوزهم باید تاوان خطاهای گذشته رو بدم !؟ چرا… حالا باید کجا میرفتم !؟ به

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 17

      وقتی دیدم حرف سرش نمیشه عصبی دندونامو روی هم سابیدم و گفتم :   _برای بار آخر میگم که من از ایشون هیچ اطلاعی ندارم و دارید الکی تلاش میکنید که از طریق من به چیزی برسید   و بدون اینکه منتظر پاسخی از جانبش باشم با قدمای بلند از اتاقش بیرون زدم   دیگه موندنم اینجا

ادامه مطلب ...
رمان آوای نیاز تو

رمان آوای نیاز تو پارت 73

    ناباور نگاهش می‌کردم، چه داستان تلخی! نیم نگاهی بهم کرد و ادامه داد _همه قضیه به کنار انگار یادشون رفته بود من هنوز مشکل کُلیوی دارم! حال جسمی من روز به روز بد و بدتر میشد ولی صدام در نمی‌یومد، درد داشتم اما درد روحیم اونم تو اون سنه کم خیلی بیشتر بود… یه شب از حالت تهوع

ادامه مطلب ...