10 تیر 1402 - رمان دونی

روز: 10 تیر 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان نغمه دل پارت43

    فلش بک گریه میکردم و میگفتم دستگاهارو نکشید رضا منو بغل گرفت و داشت میکشیدم بیرون از اتاق که پرستار داد کشید _دکتررر دکتررر ضربانش برگشت دکترا هراسون رفتن منو رضا ساکت داشتیم به هیاهوی تو اتاق نگاه میکردیم که پرده اتاق کشیده شد _نبضش برگشت مگه نه؟ رضا صورتش برق میزد از گریه _اره، دیدی گفتم داداشم

ادامه مطلب ...
رمان مانلی

رمان مانلی پارت 43

#پارت_43 •┄┄┄┄┄┅•🦋•┅┄┄┄┄┄• (پارت جدید تقدیم نگاهتون  ببخشید دیر شد، نبودم کلا ☺️🙋🏻‍♀️) تا وقتی به سمت صندوق‌دار برود مدام به عقب می‌چرخید و مرا چک می‌کرد.   انگار چشمش ترسیده بود.   بدون کو‌چک‌ترین مخالفتی منتظرش ماندم.   دلم می‌خواست حرف بزنیم تا هدفش را از این کارها و حرف‌هایی که بین او و احسان رد و بدل شده بود

ادامه مطلب ...

رمان جرئت و شهامت پارت ۶

    به سمت تخت زرشکی رنگم رفتم. صدای بحث آنان اومد. و صدا بلند و بلندتر میشد..   _تابان خانم،دیدید چی شد.چند دقیقه دخترتون اومد خبر خوش به ما داد.وقتشه ما دیگه بریم.   مادر شروع کرد آرام صحبت کردن :   _فیروزه خانم .خواهشن بشینید.خیلی زشته این همه راه از رشت تا اینجا اومدید میخواید برید…من دخترم و

ادامه مطلب ...