رمان آووکادو پارت 65
” امید ” خیره به دخترک مکث میکند و آلاله با رنگ و رویی پریده روی پاهایش جابهجا میشود. – تا کی قراره اینجا بمونم؟ پوزخند صداداری میزند و نگاهش بین آن نقرهفامهای لرزان میچرخد… این همه تلاش و تقلا کرده بود تا دخترک را به تهران آورده و رهایش کند؟ غیرممکن است…! – تا هر