6 مرداد 1402 - رمان دونی

روز: 6 مرداد 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان طلوع

رمان طلوع پارت ۱۳۸

    اولین نفری که بعد از دیدنم سمتم میاد برادر بزرگم، حمید….بعدش مامانی که قطعا برا میانجی گری و کم تر کتک خوردن من پشت سرش حمید حمید گویان خودش رو بهم میرسونه…..   از صورت سرخ و فک قفل شده ش مشخصه امشب از اون شباست که باید با درد بخوابم…..     رسیده و نرسیده چنان سیلی

ادامه مطلب ...
رمان دلارای

رمان دلارای پارت 296

    آلپ‌ارسلان چند نفس عمیق کشید و بالاخره توانست خودش را کنترل کند   علیرضا با نیش باز صدای آهنگ عربی را بالا برد   _ دو بار دیگه روت کارخرابی کنه میتونی سرتو بالا بگیری بگی من واسش هم مادر بودم هم پدر         از نوجوانی تیپ و استایل برایش حرف اول را می‌زد  

ادامه مطلب ...