رمان آووکادو پارت 70
– از جلو دوست داری؟ چشمک میزند و من با همان مقدار گیجی، موهایم را زیر شالم میفرستم. – باید این فرم رو پر کنم. کوتاه و مردانه میخندد و سرش را کج میکند – آخی! همین اول بسمالله از اتاق انداختت بیرون؟ برایش پشت چشم نازک میکنم و او اما همچنان، ریز