3 شهریور 1402 - رمان دونی

روز: 3 شهریور 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان سال بد

رمان سال بد پارت 32

    هووفی کشیدم و از روی تخت بلند شدم .   ساعت تقریبا یازده صبح بود و من گرسنه شده بودم . بابا اکبرم خانه نبود و من مطابق تمام روزهایی که تنها بودم ، حوصله ام نمی کشید برای فقط خودم آشپزی کنم .   به آشپزخانه رفتم و در یخچال را باز کردم … هیچ چیزی برای

ادامه مطلب ...
رمان رز های وحشی

رمان رز های وحشی پارت 9

      رز نگاهش رو از میکائیل گرفت و دستانش رو مشت کرد. الان میکائیل فکر می‌کرد خیلی با مزست؟ میکائیل ادامه داد: – بیا بشین غذاتو بخور     رز به اجبار نشست و نگاهی به غذای خوش رنگ و بوی روبه رویش کرد و لب زد: – یاد قصه ی همراز افتادم، که برام تعریف می‌کرد  

ادامه مطلب ...
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 12

        _ خفه شو!   فریاد خسروخان سکوت عمارت را برقرار کرد، حتی دیگر صدای پچ پچ و گریه‌ی زن‌های عمارت هم شنیده نمیشد، شانه‌های گلین هم بی صدا میلرزید، شاید به امید آنکه کسی نجاتش دهد، صدایش را خفه میکرد.   _ با چه رویی دروغ میگی؟ خودم اونجا بودم که سینی رو آوردی، پاشو گمشو…گمشو

ادامه مطلب ...