رمان آووکادو پارت 78
ترجیح میدهم چیزی نگویم… او تمام حرفهایم را به نفع خودش تعبیر میکرد و جواب دندان شکنی برای همه داشت. در مقابل او باید سکوت میکردم. حین پوشیدن کتانیهای سفید رنگی که دیشب همراه لباس فرمهای مدرسه توی اتاقم گذاشته بود، بلند میگویم – حقوقم رو که از آراسته گرفتم پول تموم اینا رو بهت