12 مهر 1402 - رمان دونی

روز: 12 مهر 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان ماه یا ماهی پارت 4

– بهادر کجا داری آتیش میسوزونی بچه ؟؟؟؟ سکوت مطلق مغازه باعث شد نفسش را محکم به بیرون فوت کند و با خشم بغرد: بهادر هر گوری هستی خودتو گم کن بیا اینجا‌… بهادر از پشت سر ماهلین با شیطنت گف: آبجی خودت فهمیدی گورتو گم کن بیا اینجا یعنی چی اصلا؟؟؟ ماهلین به سرعت چرخید و گوش بهادر را

ادامه مطلب ...
رمان هامین

رمان هامین پارت 97

        نمی‌دونم دلم برای حنا گفتنش با اون لحن و صدای گرفته بره یا اون خب گفتن مظلومش…   پس می‌دونی اذیتم می‌کنن؟ سر همین نگران شدی و زنگ زدی؟   دیگه دلی برای مخالفت بیشتر و ادامه دادن این بازی نداشتم.   منم مثل خودش با صدای آروم جواب دادم.   _خب…   بعداز این خب

ادامه مطلب ...

رمان آتش شیطان پارت 82

🔥♥️♥️♥️🔥«آتش‌شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥     #پارت-82❤️‍🔥💥       سینی رو روی میز وسط گذاشتم. لیوان آب قند رو هم به خاله دادم تا کم کم به خورد ندا بده.   کنار مامان که منتظر به حامد خیره بود، نشسته و دستم رو روی زانوش کذاشتم.   وقتی به سمتم برگشت، با صدای آرومی گفتم:   – مامان حامد هیچ وقت کار

ادامه مطلب ...
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 256

      یزدان نگاه دقیق و ریز بینانه اش را روی معین چرخاند ………….. معین مهره کلیدی اش در تمام برنامه ریزی ها و نقشه هایش به حساب می آمد ……………. اما نه زمانی که پای گندم و محافظت از او به میان می آمد .       حاضر بود بخاطر گندم دست به هر عملی بزند …………

ادامه مطلب ...
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 36

      ***   – خانم رسیدیم ! … همین جاست ؟!   با صدای راننده تاکسی از افکارم خارج شدم و نگاه گیج و ویجی به کوچه انداختم . بعد به سرعت گفتم :   – بله همین جاست ! نگه دارید لطفاً !   در تمام مسیر آنقدر در افکارم غرق بودم که متوجه گذشت زمان نشده

ادامه مطلب ...
رمان تارگت

رمان تارگت پارت 429

      -اومدی تو محل کارم داری من و تهدید میکنی؟ – آره دقیقاً دارم همین کار و میکنم -می دونستی این کارت جرمه؟ نمیترسی از عواقبش؟ -نه به هیچ وجه ولی تو بترس از کسی که آگاهانه جرم مرتکب می شه و عواقبشم به جون میخره کم کم داشت خودش و پیدا می کرد که اونم یه قدم

ادامه مطلب ...