21 مهر 1402 - رمان دونی

روز: 21 مهر 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان تارگت

رمان تارگت پارت 454

      – یعنی نمی فهمی نگران حالتم؟ چون می دونم همین درخواست ازدواج یهویی هم به اتفاقاتی که امروز افتاده ربط داره و تو یه چیزی شنیدی که حالا ترس از دست دادنم و داری!     سرش و تند تند به تایید تکون داد و با همون حالتی که بیشتر عصبی و خشمگین بود غرید: – آره..

ادامه مطلب ...
رمان تارگت

رمان تارگت پارت 453

      – به تو مربوط نمی شه پرستش.. برو تو اتاق تا ما حرفامون و بزنیم! دخالت نکن تو! نگاهم و با غیض و نفرت به صورت پرستش دوختم تا بفهمه اگه جلو بیاد از ترکش های من بی نصیب نمی مونه و بهتره گورش و گم کنه که اونم نگاه تندش و ازم گرفت و برگشت تو

ادامه مطلب ...

رمان آتش شیطان پارت 92

🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥             – قبل از هر چیز سعی کن آروم باشی تا بتونی متوجه حرفای من بشی. اولا که از اون آدمی که من می‌شناسم همه چیز برمیاد، چه برسه به قتل دخترش و معشوقه‌اش! دوما من نمیگم آتش سوزی کار دایان نبوده، میگم قتل کار اون نبوده، یعنی چی؟!   – یعنی قبل

ادامه مطلب ...
رمان رز های وحشی

رمان رز های وحشی پارت 16

        از ماشین پیاده شد و خیره شد به مرد روبه روش! انگار قصد فرار کردن هم نداشت دیگر اصلا کجا می‌رفت؟ به خانه ی خاله ی پیرش در شمال؟ اونوقت اگر یک درصد حرفای این مرد راست بود که بیچاره می‌شد نمی‌شد؟ سمت آپارتمانی که نمای سنگی داشت در سکوت حرکت کردن و رز هنوز حضورشان

ادامه مطلب ...
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 19

        _ گلین بابا بیداری؟ بیام تو؟   گلین از ترس دست روی دهانش کوبید و نریمان هم از واکنش او شوکه از جا پرید. با اشاره مدام به گلین میگفت که ساکت باشد و فکری بکند.   _ گلین بابا، خوابی؟   میدانست اگر خواب باشد پدرش داخل میشود، برای همین سریع گفت:   _ دارم

ادامه مطلب ...
رمان تارگت

رمان تارگت پارت 452

      بچه تر می شد و حتی توی پیام متنی هم تا وقتی بوس نمی گرفت نمی رفت! خواستم با چند تا شکلک بوس قال قضیه رو بکنم.. ولی یه لحظه شیطنتم گل کرد و یه سلفی از خودم با لبای غنچه شده گرفتم و براش فرستادم! بلفاصله سین کرد و چند لحظه بعد پیام صوتیش رسید که

ادامه مطلب ...