رمان آووکادو پارت 101
به کمک فهیمه خانم، روی مبل می نشینم و دستم ناخودآگاه روی پهلوی دردناکم می نشیند و چهره ام از درد جمع می شود. – خوبی گلم؟ درد داری؟ سرم را به چپ و راست تکان می دهم و بعد از بازدم بلندی که بیرون می فرستم، میگویم – یکم… – میرم برات