روز: 10 آبان 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان حورا

رمان حورا پارت 123

        شوکه به عقب چرخیدم، با قباد سینه به سینه شدم و قبل از انکه تعادلم را از دست بدهم و بیوفتم، دستش به دور کمرم پیچید، نگاهم در چشمان آرام و گرمش گره خورد. دستم را روی سینه‌ی ستبرش گذاشتم تا فاصله بگیرم، اما محکمتر من را به خودش چسباند:   _ برای کی پوشیده بودی؟

ادامه مطلب ...

رمان آتش شیطان پارت112

🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥             بی توجه به من، دوباره مثل دوتا پسر بچه به جون هم افتاده بودن.   گلوم رو صاف کرده و صداشون کردم تا توجهشون بهم جلب بشه.   – آقایون محترم؟   وقتی نگاه هردوشون به سمتم چرخید، ادامه دادم:   – اجازه هست؟!   وقتی سکوت و توجهشون رو دیدم، نفس

ادامه مطلب ...
رمان هامین

رمان هامین پارت 108

        _ دیوونه خودتی.   زیر لب گفتم  اما جوری که بشنوه…   _ باشه باشه تو کاملاً سالمی…   حس کردم داره می‌خنده اما نمی‌تونستم برای دیدنش و مطمئن شدنم سرمو بچرخونم.   ازم فاصله گرفت اما صندلیشو دور نکرد و همونجور چسبیده به هم موندیم.   یکم بعد با بادخالی شده و افسرده به غذایی

ادامه مطلب ...