1 آذر 1402 - رمان دونی

روز: 1 آذر 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان حورا

رمان حورا پارت 132

        _ خواهش میکنم پسر…بدو دوستات منتظرن!   وحید دست در جیب‌هایش فرو برد، کمی خیره‌ی انها شد و کیمیا که دید مکث دارد برای برگشتن، به سمتش قدم برداشت، کنارش شانه به شانه ایستاد:   _ چه بامزه‌ن…   با صدای کیمیا نگاهش به سمتش کشیده شد: _ دوس داری؟   گیج به وحید نگاه داد:

ادامه مطلب ...
فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی کیو فیس

فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی کیو فیس

  دوستان فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی کیو فیس افتتاح شد لطفا تو این سایت عضو بشید و نظرتون رو در مورد محصولات بدید اگه قبلا ازش استفاده کردین خوبه یا بده تو قسمت نظرات عنوان کنید و یا اگه محصولی نظرتون هست بهمون بگید بزاریم . همه محصولات باتخفیف خوب گذاشته شده تا مشتری جذب کنیم سایت تازه افتتاح

ادامه مطلب ...

رمان آتش شیطان پارت 134

♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️🔥             مامان هم مثل من، چند ثانیه مبهوتِ جواب زیبای دایان شد و بعد از اون قهقه ای از خوشی سر داد.   همین الان هم مشخص بود چه جایگاهی پیش مامانم پیدا کرده!   بعد از اینکه خندش تموم شد، گفت:   – حالا می‌تونم به تابش، بابت احساساتش حق کامل بدم! مردی

ادامه مطلب ...
رمان هامین

رمان هامین پارت 117

          سرمو برای رد حرفش تکون دادم.   _ نه اتفاقاً برای بچه‌ای به این سن خیلی هم خوب همکاری کردی‌… مطمئنن براش یه کار خسته کننده بوده‌.   _ پرنسس ما خیلی باهوشه.   حرفشو تایید کردم.   _ درسته.   صدای زنگ گوشیم بلند شد.   این نشون می‌داد که صابری رسیده.   _

ادامه مطلب ...
رمان طلوع

رمان طلوع پارت ۱۷۲

    _ اینجایی یه ساعته دارم صدات میزنم!؟….     با شنیدن صداش سرم میچرخه و نگاهش میکنم….   با دیدن صورتم، ناراحتی چهره ش رو میپوشونه و جلوتر میاد و کنارم رو زانوهاش میشینه….   _ چته تو آخه طلوع…زدی خودتو داغون کردی که….تو این هوا اومدی تو تراس نشستی که چی؟…خوبه تازه از بیمارستان مرخص شدی….می خوای

ادامه مطلب ...