رمان آتش شیطان پارت 137
♥️🔥♥️🔥♥️ ♥️🔥♥️🔥♥️ ♥️🔥♥️🔥♥️ نگاهش رو به سرعت ازم گرفت و گفت: – لازم نکرده خودم تنهایی باهاش ملاقات میکنم. اینکه همون شب هم همراه خودم بردمت، ریسک بزرگی بود! دیگه نمیخوام خطرش رو دوباره به جون بخرم! وقتی با اون صلابت حرفش رو زد، مطمئن شدم که از حرفش برنمیگرده، اما منم تابش