رمان آتش شیطان پارت 144
♥️♥️🔥🔥🔥♥️♥️♥️🔥🔥🔥 تو دنیای خودم و تفکرات آزار دهندم غرق بودم که با حرف زدن کیا، حواسم رو بهش دادم. – خانوم پدرتون و دایان چند دقیقه ای هست که رفتن، بهتره ما هم زودتر بریم، جای امنی نیست! به سختی و کمک گرفتن از دیوار پشت سرم تونستم سرپا شده و به