رمان دلارای پارت 319
امشب فقط مادر بود! نه مادر و پدر انگار بار پدر بودن از روی دوشش برداشته شده بود امشب کسی بود تا همراه او نگران هاوژین باشد کسی که پا به پایش بیدار بماند کسی که تب دخترک را چک کند امشب انگار با تمام شب های دیگر فرق داشت… آنقدر اشک