روز: 19 دی 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان آس کور

رمان آس کور پارت 106

  کمرش را به دیوار چسباند و کف دستش را محکم به دهانش فشرد. مدتها از آن تمرین های سخت و طاقت فرسا گذشته بود و انگار هر چه از ورزش های رزمی میدانست فراموشش شده بود. زیر دلش تیری کشید و در دل به حامی لعنت فرستاد که امانش را بریده بود. صدای قدمهایی که نزدیک میشد را شنید

ادامه مطلب ...
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 134

– زنگ زدم بهت آلاله برداشت گفت دستت بنده… دستش را مشت می‌کند و حالا می‌تواند با خیال راحت از دست آلاله عصبانی باشد.. همین مانده بود در روابطش سرک بکشد و اعلام حضور کند! – آره الان سرم خلوته… امیدوار است نفس دیگر پی‌اش را نگیرد و چیزی نپرسد.. – خبری نیست، دیشب.. میان حرفش می‌پرد: – در مورد

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 147

            دست روی بازویش گذاشتم: _ کیمیا، خوبی؟   نیم نگاهی به سمتم انداخت، ارایشگر را کنار زده لب زدم:   _ میشه یکم بهش تایم بدین؟   با لبخند پاسخم را داد و عقب رفتند، کنار کیمیا خم شده گفتم: _ حالت تهوع داری؟ میخوای بیام باهات؟   سرش را به طرفین تکان داد:

ادامه مطلب ...
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 273

  گندم نتوانست جلوی لبخندی که آرام آرام بر روی لبانش می نشست و رنگ می گرفت را بگیرد ……………. تنها با تمام آن حال خوبی که پیدا کرده بود ، دوباره سر بر روی شانه های او گذاشت و پلک بست .   چقدر خوب بود که یزدان برگشته بود …………….. چقدر خوب بود که بعد از چندین ماه

ادامه مطلب ...