29 دی 1402 - رمان دونی

روز: 29 دی 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

چت روم بازماندگان 148

    💙💙💙💙چت روم قبلی کپک زده بود …. این مدتی که نبودید چیکارا کردین،، چیکارا نکردین؟؟ دوس دارین چیکارا کنین؟😂 کیا شوهر کردن ؟؟ کیا هنوز شوهری که لایق باشه پیدا نکردن؟؟ کجاها رفتین ؟؟ کجاها قراره برین؟؟ خلاصه توضیح بدین   به اولین کامنت جایزه میدم😌

ادامه مطلب ...
رمان هامین

رمان هامین پارت 135

  حالا که به یه نفر احتیاج دارم کنارم باشه وضعم اینه. مشتمو روی تخت کوبیدم. _ لعنتی… صدای در و پشت بندش قدم‌های سنگینی توی اتاق پخش شد. یه لحظه امیدواری که از اومدن محنا داشتم از بین رفت. این صدای پای اون نیست. _ هامین؟ چه خبره اینجا چی شده؟ _ بابا؟ _ چرا گوشیت روی زمینه. نفسمو

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 154

            پوزخند کمرنگی زدم: _ حوراجون لباست یکم زیادی کوتاه نیست؟   نگاهی با ته مایه‌ی تعجب به لباسم انداختم و کمی عقب و جلوی خود را دید زدم:   _ وا…لاله، کجاش کوتاهه، لباسای تو که کوتاه‌تر از اینه!   لاله خندید و دستی به شکمش کشید: _ والا فداتشم، تو یکم شکم داری،

ادامه مطلب ...
رمان رز های وحشی

رمان رز های وحشی پارت 28

      ×××   طاهر   دوباره صبح شده بود… صبحی دیگر و یک روز مزخرف دیگر! و طاهر مثل همیشه ساعت هشت صبح با چشم های باز نگاهش به سقف اتاق تنگ و ترشش بود! به هیچ چیزی فکر‌ نمی‌کرد؛ نه به گذشته نه به آینده نه به حالش… فقط جمله ی محمد در ذهنش تکرار میشد (خواهرم…

ادامه مطلب ...
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 31

          محکمتر دستش را فشرد:   _ خب گلین؟ چی شد؟   از درد صورتش چین افتاد، اشک به چشمانش راه یافت:   _ نکن…آی، درد میکنه…نریمان!   نریمان عصبی بازویش را رها کرد:   _ بگو تا سگ نشدم…د بگو!   دست روی بازویش گذاشت و از روی پاهای نریمان بلند شد:   _ نمیدونم

ادامه مطلب ...
آوای توکا

رمانِ «آوای تـوکــا» پارت 4

آوای توکا|   به جان پنجه هایم میافتم. در دلم آشوب برپا است . زرین تاج خانوم هم با ناله و نفرین هایش کم نمک به زخم دلم نمی پاشد .   – دختره ی خراب معلوم نیست با این پسره قالتاق چه سر و سری داشته که این طور برزخی بود ….   ساکتم . حتی نگاهش هم نمی

ادامه مطلب ...