6 بهمن 1402 - رمان دونی

روز: 6 بهمن 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان طلوع

رمان طلوع پارت ۱۸۲

    نفس های عمیقی که میکشمم راه به جایی نمی بره…. لرزش دست هام بیش از حده و الان که اینجا و پشت میز چوبی یه اتاق خالی نشستم فهمیدم با قبول کردنم و اومدنم چه فشاری رو باید به جون بخرم….   _ خانم حالتون خوبه؟…   سرم بالا میاد و به سربازی نگاه میکنم که جلوی در

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 3

        کتش را برداشت و رو به نگاه متعجب دختر و ماهان و عمادی که نگران خیره‌اش بودند، گفت:   -من باید برم.     ماهان گفت:   -چی شده شهراد؟ مشکله جدی ای که نیست؟!     کارت طلایی رنگش را از روی میز برداشت و به دست دختر که هاج و واج نگاهشان می‌کرد، داد.

ادامه مطلب ...
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 32

          سری به نشانه ندانستن جنباند:   _ نمیدونم…تا وقتی که پدرم با قضیه کنار بیاد، تا وقتی که بدونه من فقط یه نفرو میخوام…هزار تهمت به گلین زد، وادارم کرد، تهدیدم کرد که با افسانه ازدواج کنم، کردم و سه شبانه روز جشن و پایکوبی بود…اما بهش یه انگشت هم نزدم!   به ارامی سرش

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 254

  نمی خواست باور کنه پرند این حرف رو جدی زده و در حالی که همچنان می خندید گفت: -ممنون که بعد از مدتها تونستی منو بخندونی.. اروم اروم خنده ش رو جمع کرد و با فک منقبض شده و اخم های تو هم غرید: -اما اصلا شوخی جالبی نبود.. پرند چشم هاش رو باز کرد و با بغضی که

ادامه مطلب ...