11 بهمن 1402 - رمان دونی

روز: 11 بهمن 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان هامین

رمان هامین پارت 139

  مامان و بابام؟ سرمو تکون دادم. _ آره. _ خوب می‌دونی دیگه مامانت صددرصد میره به عمه فخریت می‌گه. _ آره. _ اونم به سمن می‌گه! _ آره. _ خوب سمن هم می‌ذاره کف دست امیر. _ می‌دونم دانیال می‌دونم؛ بگو‌ به چی میخوای برسی برای من زنجیر اسم ردیف نکن. _ عا قربون دهنت. میگم می‌شه من خودم

ادامه مطلب ...
رمان مانلی

رمان مانلی پارت 53

«پارت جدید با تاخیر🥺🤏تقدیمتون 🧡🤗»         از طرفی می‌ترسیدم نامی برای حفظ غرورش حرفی بزند و جلوی جمع ضایعم کند مطمئنا بعد از این شب روزگارش را سیاه می‌‌کردم!   خودش این بازی مسخره را به راه انداخته بود!   نامی نگاه عجیبی به چشمانم انداخت و فشاری به کمرم آورد. _از کدومش می‌گفت؟ این که چندساله

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 163

            خشم در نگاهم شره میکرد، چشم ریز کرده گفت: _ حالت خوبه؟   بی اراده بود که از دهنم پرید: _ اره، یکم فقط حالت تهوع دارم، فکر کنم مسموم شدم…الان توالت بودم هول کردم، درو تند بستم ببخشید اگه ترسوندمت!   ابروهایش بالا پرید: _ نه بابا خواهش میکنم، مطمئنی خوبی؟ دمنوش بذارم

ادامه مطلب ...
آوای توکا

رمان «آوای تـوکــا» پارت 10

      زیر لب خروس بی محلی که بی تردید کسی نیست به جزء بیوه برادرش را لعنت می کند و من پوزخند می زنم به اعصابش که کلافی سردر گم است .       چانه پس می کشم . پنجه اما عقب نمی کشد .   چانه ام هنوز در انحصار پنجه مهبد است .   –

ادامه مطلب ...