دیالوگ تایم 🦋
با دو زانو روی زمین می افتم و جهانم را ویران شده روی سرم می بینیم. باز من ماندم و دلی که تماما برای او می تپد و بخاطر او شکسته بود. عقلی که به دنبال توجیه بود و نمی توانست با دلم کنار بیاید. باز اینم منم که زانو زده رفتن او را به تماشا نشسته