18 اسفند 1402 - رمان دونی

روز: 18 اسفند 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

چت روم Sullivan’s birthday

درسته که ندیدمت تابحال بغلت نکردم باهات رو در رو حرف نزدم و کل مکالماتمون دو سه بار تلفنی صحبت کردن بوده ولی بدون با اومدنت به زندگیم، ورقی جدید شروع شد ورقی با کلی بالا پایین، دعوا، حسادت، دوست داشتن و…. تو دور ترین نزدیک منی:) خوشحالم که خدا تورو اول به من و به بقیه هدیه داد:)  

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 24

        -سریع خوشحال نشو از روی انسانیت گفتم.     مدتی طول کشید تا بتوانم جمله‌اش را هضم کنم.   -بله؟   -میگم از توجهم روت خوشحال نشو، چون پزشکم این موضوع ها ناخودآگاه برام مهمه. وگرنه دختری مثله تو هیچوقت نمی‌تونه تاثیری رو من بذاره!   -شما چی دارید می‌گید؟!     بی‌اهمیت به سوالم ادامه

ادامه مطلب ...
رمان رز های وحشی

رمان رز های وحشی پارت 35

      رز شانه ای انداخت بالا و فقط سری به چپ و راست تکان داد و میکائیل ادامه داد: – من اگه می‌تونستم زمانو برگردونم عقب می‌رسوندمش اون جایی که قرار بود تو بچگی بمیرم ولی نمردم می‌رسوندمش به اون جا تا تو اوج معصومیت بمیرمو خلاص… فقط خلاص     رز کنجکاوی نکرد، حال و حوصله ی

ادامه مطلب ...
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 38

            با خجالت لب پایینش را به دندان گرفت، کمی دست دست کرد که نریمان دوباره گفت:   _ قربون خجالتت بشم…دورت بگردم من که انقد باحیایی…   گونه‌هایش دیگری خونی نمانده بود که در خود جا دهد، با خنده نزدیکش شد و روی زمین، مقابل پایش زانو زد تا همقدش شود.   خودش به

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 190

            پرتقال را پوست کندم و با برش‌های دایره‌ای کنار هم چیدمشان، سیب را هم قاچ قاچ کرده کنارش چیدم. روی مبل مقابل تلویزیون نشستم و مشغول خوردن شدم، تا جایی ک در جریان بودم کسی خانه نبود!   دو روزی از تماس ان مردک، همدانی گذشته بود و در این دو روز هم اتفاق

ادامه مطلب ...