رمان حورا پارت 192
نفس عمیقی کشید، سری به تایید تکان داد و درب سمت خودش را باز کرد: _ پس بفرمایید، کیمیا چکاپ داره، بعدش یه جایی هست بریم بهتون نشون بدم! خوشحال از اینکه در معاینهی کیمیا همراهم کرده بودند، به دنبالشان پیاده شدم: _ چه جایی هست؟ کیمیا به جا وحید دستم را