رمان رز های وحشی پارت 36
سیگار را که بین لب هایش میگذاشت و کام میگرفت تلخی سیگار و درد دنده ی شکسته شده اش امانش را میبریدند ولی او مصرانه باید سیگارش را تمام میکرد. انگار درد کشیدن و مزه ی تلخی چشیدن رو دوست داشت! تلخی ها بهتر از هر چیزی در خاطر آدم ها میمانند… و درد ها