رمان آس کور پارت 131
چند قلپ از آب را با ولع نوشید و حتی مزه اش را هم نفهمید. فقط نیاز داشت دهان و گلویش را از بی آبی نجات دهد. رفته رفته حس به زبانش برگشت و از طعم شوری آب، عقی زد. تمام محتوای دهانش را بیرون ریخت اما دیر شده بود، مزه ی زهرمار و شوری