روز: خرداد ۱, ۱۴۰۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان آس کور

رمان آس کور پارت ۱۵۲

        با عجله خودش را به بیرون خانه رساند و حاج آقا را پشت فرمان دید. کنارش نشست و یک وری سمت او چرخید و با دقت تمام حالاتش را زیر نظر گرفت.   یک جای کار این پیرمرد می لنگید و او جان میداد برای فهمیدنش!   با انگشتانش روی داشبورد ضرب گرفت و نگاه مشکوکش

ادامه مطلب ...
رمان آق بانو

رمان آق بانو پارت ۳۵

    نگاهش هزار حرف داشت اما دهان باز نکرد. سکوتش دلم را زیادی می‌لرزاند.     – خانوم‌جان، ارواح خاک میرزا آقام بگو چه پیشامد کرده؟     صدای تک سرفه‌ی آرام والا، نگاه متصل ما را به خودش کشید. هلن خواب رفته را روی دست داشت، اخم آرامی کرده بود و نگاه گریزانش هی روی ما می‌آمد و

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت ۲۹۲

        فاطمه خانم با نگرانی گفت: -باشه مامان شما برین..بهتر شد به منم خبر بدین، اینطوری خوابم نمیبره…   سامیار سر تکون داد و سوگل از داخل ماشین دوباره گفت: -نگران نباشین خوبم..   صدای سامیار رو از بین صدای موتور ماشین شنیدم: -ساکت شو..من میدونم تو اخرش…   ماشین حرکت کرد و دیگه ادامه ی حرفش

ادامه مطلب ...