رمان سکوت تلخ پارت 58
نگاهش مات چهره جدی و خونسرد هاکان میماند هیچ ردی از شوخی در چهره اش دیده نمیشد.. کاملا جدی گفته بود … لبهایش تکان میخورد و اما پیش از برخاستن صوت از گلویش با پیچیدن دست هاکان دور بازویش و کشیدنش سمت به طور کامل لال میشود دهان باز میکند میخواهد