روز: 13 تیر 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 298

        یزدان ابرو درهم کشیده پفی کرد و پلک هایش را گشود :       ـ بلندشو بیا اینجا بخواب …………… اصلاً مگه خودت چقدر هیکل داری که به بیشتر از این فضا جا برای خواب احتیاج داشته باشی ؟ بیا ببینم .       گندم سمت کاناپه رفت و لبه اش نشست و نگاهش

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 308

    ===============================   با بلند شدن صدای ایفون، با ذوق از جا پریدم و داد مامان بلند شد: -ارومتر پرند..چه خبرته..   دویدم سمت ایفون و جیغ زدم: -دیگه طاقت ندارم..دلم یه ذره شده..   گوشی ایفون رو برداشتم و نفس زنان گفتم: -کیه؟..   -باز کن ستاره ی سهیل..   دوباره جیغ زدم و شاسی ایفون رو فشردم

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 267

            کمی که دقت کردم فهمیدم شماره‌ی ثابت است، یعنی یا از دفتر و مطب یا خانه‌ای تماس گرفته‌اند، پس نمیتوانست درحال حاضر قباد باشد.   با احتیاط و کمی استرس تماس را وصل کرده به گوشم چسباندم، حرف نزدم تا او به حرف بیاید:   _ الو؟ حورا خانم؟   صدای زنی بود، من

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 65

        خواهرش در مورد زندگی خصوصی و روابطش هیچ چیز نمی‌دانست برای همین بالاجبار قسمت هایی را سانسور کرد اما در نهایت همه چیز را به تنها یاور همیشگی‌اش گفت.     در عین صداقت اشتباهات دنیز و نقشه‌هایش و کارهای خودش را تک به تک برای شیلا بازگو کرد.     مدتی طول کشید و در

ادامه مطلب ...
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 15

      راوی   نگاهش به پماد روی میز افتاد و یاد دخترک لجباز در ذهنش پررنگ شد… صورت خندان و شیرینش یا چشمان پر از شیطنش ترکیب زیبایی بود که می توانست در نظر هر مردی زیبا باشد اما او اجازه این را نمی داد تا هر مردی نگاهش کند…     سوختگی پایش سطحی بود اما شیطنت

ادامه مطلب ...