روز: تیر ۱۶, ۱۴۰۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان آس کور

رمان آس کور پارت ۱۶۹

        پس از کمی بحث و مشاجره بالاخره زور بردیا و حاج آقا به بقیه چربید و غر و لند کنان راهی خانه ی بردیا شدند.   در راهروی بیمارستان بودند که سراب به قامت خمیده ی حاج خانم زل زد.   از تمام حرف های راغب، دلش میخواست آن قسمت که حاج خانم را مادر او

ادامه مطلب ...
رمان رز های وحشی

رمان رز های وحشی پارت ۴۹

          و میکائیل ولش کرد و دیگر نیستاد، از اتاق پرو بیرون رفت. فقط ساقی داخل اتاق بود و نگاهش به قیافه برزخی میکائیل که خورد جرعت حرف زدن نکرد. به جایش میکائیل جلو رفت و گفت: – یزدان کو؟     – رفت پی فیلما که بگه پاکشون کنن     چشم هایش را میکائیل

ادامه مطلب ...
رمان فئودال

رمان فئودال پارت ۵۳

            – گفتن مکتب داره آماده میشه، آره داداش؟   نریمان به او نگاه کرد ، آبمیوه‌ی پرتقال تازه را نوشید. عادتش بود که سر میز صبحانه آبمیوه باشد.   – آره،  چرا؟   نارین لبش را روی هم فشرد، در حد خواندن و نوشتن بلد بود، میخواست بیشتر بداند. مثلاً پزشک شود.   –

ادامه مطلب ...