رمان آس کور پارت 175
با نگاهی به لیست بلند بالای آدرس ها، شقیقه اش را مالید. _ چه شک احمقانه ای بود افتاد به جونم؟ پلاک ساختمان مقابلش را با پلاک موجود در برگه چک کرد و از درست بودن آدرس که مطمئن شد، «بسم الله» گویان سمت ساختمان رفت. برگه را داخل جیبش سر داد و دست