روز: مرداد ۲۹, ۱۴۰۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

دانلود رمان شوفر جذاب من

دانلود رمان شوفر جذاب من به صورت pdf کامل از الهه_ا

    خلاصه رمان شوفر جذاب من :   _ بابا من نیازی به بادیگارد ندارم! خواستم از خونه بیرون بزنم که بابا با صدای بلندی گفت: _ حق نداری تنها از این خونه بری بیرون… به عنوان راننده و بادیگارت توی این خونه اومده و قرار نیست که تو مخالفت کنی. هر جا که میری و میای باید با

ادامه مطلب ...
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت ۱۶

        قید خواب را زدم. اصلا مگر خواب به چشمم می آمد در این شرایط؟ آرام از جایم برخاسته و پاورچین سمت در رفتم.   اخم هایم از نشنیدن صدا در هم شد. حتما آرام صحبت میکردند. اصلا از آن وکیل متبحر و چیره دست که کمر به نابودی زندگی ام بسته بود خوشم نمی آمد.  

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت ۳۲۸

        خنده ام رو خوردم و چشم غره ای بهش رفتم: -بخاطره خون نبود..دردم گرفت..   نگاهش رو چرخوند سمت دستم که هنوز استینم بالا بود و پنبه رو روش فشار می دادم…   دستم رو گرفت و گفت: -اینو بردار ببینم چیکار کرده..   -نه یهو خون میاد..شاید هنوز بند نیومده باشه..   خودش اون یکی

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت ۲۹۲

            عصبی سری تکان داد، دستانش میلرزید، انگار که میخواست هر طور شده روی خود کنترل داشته باشد، اما بالا رفتن صدایش از دستش در رفت:   _ امااا…این موضوع، وقتی تایید میشه که بفهمم بچه مال منه! نه اون حرومی‌ای که اون بیرون داره خون دماغشو پاک میکنی فهمیدی؟   از فریادش چشم بستم،

ادامه مطلب ...