13 شهریور 1403 - رمان دونی

روز: 13 شهریور 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

دانلود رمان حسرت با تو بودن

دانلود رمان حسرت با تو بودن به صورت pdf کامل از مرضیه نعمتی

      خلاصه رمان حسرت با تو بودن :   عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می ریخت اما مجید عشق ممنوعه ی من بود مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم شأن خانوادش

ادامه مطلب ...
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 172

          با باز شدن در ورودی، نگاهش را از قاب پیشِ رویش می‌گیرد. رهام بود که نفس نفس زنان با گونه‌هایی سرخ شده، به داخل آمده بود. هوای سردِ بهمن ماه را می‌توانست حس کند.   از دیشب رهام را ندیده بود. با نزدیک شدن رهام، لبخندی روی لبانش می‌نشیند. رهام به سمتش می‌آید و با

ادامه مطلب ...
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 93

          با تمام وجود عربده کشید … و من ناباورانه لبخند زدم … .   – من تو رو از دهن شیر کشیدم بیرون !   نفسی گرفتم … و باز گفتم :   – من تو رو نجات دادم شهاب !   در قلبم انگار کسی پتک آهنگری می کوبید . از روی تخت برخاستم

ادامه مطلب ...
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 23

        به پهلو دراز کشیدم و ناخواسته لالایی ای که مادرم در کودکی برایم میخواند روی زبانم جاری شد.   روله ی خوشه ویست بینایی چاوم (فرزند دوست داشتنی ام، نور چشمانم) هیزی ئه ژنوم و هیوای ژیانم (توان زانوهایم و امید زندگی‌ام) هه تا دییته وه هه ر چاوه ریتم (تا برگردی چشم به راهت هستم)

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 334

      عسل سقلمه ای بهش زد و ساکتش کرد..   سورن چشمکی به من زد و بعد نچ نچی کرد و با جدیت رو بهشون گفت: -خیلی زشته..سنی ازتون گذشته هنوز گوش وامیستین..متاسفم واقعا…   بعد هم از کنارشون رد شد و از اتاق پرو بیرون رفت…   سوگل اومد داخل و با دیدنشون بلندتر زد زیر خنده

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 96

        بدون اینکه حتی یه بار اسم بچه هاشو بیاره، پررو پررو یهو برگرده بیاد بگه میخوام اونا منو بشناسن!827 …- -تو هم یه زنی شیلا به نظرت چطوری یم شه که یه زن همچین کارهایی رو بکنه و بازم اِنقدر وقیح باشه؟! شیلا با اشکی که در چشمانش جمع شده بود، شانهاش را لمس کرد و

ادامه مطلب ...