16 شهریور 1403 - رمان دونی

روز: 16 شهریور 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 44

        وجود رستا کمی آرام شد اما نخواست نشان بدهد که کوتاه آمده…!!!   -توجیه خوبی نیست امیر…. اگه یکی به قول خودت نامحرم بیاد دست من و بگیره تو چیکار می کنی…؟!     امیر از کوره در رفت و یک قدم بلند سمت رستا برداشت. خشم داشت و به سختی داشت خودش را کنترل می

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 102

      -شهراد… شهراد لطفاً بس کن… بس کن توروخدا خـوب نیـستـــی! میان بلبشو و فریادهای بلند، میان خشم خودش و فحش دادنهای عماد، باز تنها کسی که مانند زمانهای فروپاشی صدایم را شنید، خودش بود! با مشتی که به فک عماد زد، نگاهش به سمتم چرخید. قطره اشکی چکید و نالیدم: -ولش کن توروخدا بسه!1050 آبیهای غرق شده

ادامه مطلب ...
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 187

    _ اوف اینجا رو ببین   سراب لبهایش را محکم به دندان گرفته بود تا صدای ناله هایش به بیرون از اتاق نرسد.         _ حامی… نمیتونم صدامو کنترل کنم، یکم آروم باش…   حامی بی توجه به لحن پر از خواهش او       دستش را به کمر شلوار سراب رساند.    

ادامه مطلب ...