روز: شهریور ۲۱, ۱۴۰۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت ۲۷

        تمام صورتش به آنی سرخ شد و خون بود که از چشمانش میبارید. اما بر خلاف تصورم هیچ اثری از بهت و تعجب در حرکاتش ندیدم.   یعنی میدانست؟! شاید همین دلیل بلایی بود که بر سر باوان آورده بود.   مردک دیوانه، به چه جرمی قصد جان دخترش را کرده بود؟ دختری که نه خلاف

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت ۳۰۹

            کاملا مشخص بود که میخواست بحثی به میان بیاورد تا همکلامش باشم. چرا نمیخواست متوجه شود که حضورش آزارم میدهد؟   _ چرا همش میاد دور و ور تو؟   قاشق را توی ظرف پلاستیکی کوبیدم و خیره‌اش شدم:   _ نمیدونم! میخوای از خودش بپرس؟ تو که شک کردی پدر بچه‌م باشه!  

ادامه مطلب ...